من وشاگردانم

ساخت وبلاگ

 من وشاگردانم،

آنگاه كه درختان پر مي ريزند،راه مي افتيم تا سبزترين انديشه ها را،به مدرسه ببريم.

 آن جا كه درختانش،داناترين درختان دنيايند.وشماها كه .

 چشمانتان ترازويي است كه صبوري مرا با وزنه هاي عاطفه وزن مي كنيد..

 شاگردانم بهترين آموزگارانند.

آن ها هر روز مرا مي آزمايند و من در سال دو بار ... .

 من روحم را هزار پاره مي كنم و به شاگردانم هديه مي دهم..

 هر زنگ،برهه ي مقدسي است كه عطش هاي خدايي شان را عاشقانه مي نوشم.

و چشمانم را در زمزم نگاهشان،غسل مي دهم.

همه ي جسمم را در انديشه ي گلرنگشان تطهير مي كنم و هر دم،بازدم هايشان را تنفس مي نمايم.

 من و شاگردانم، واژه ها را خوب معنا مي كنيم:

 روز يعني: پرواز-رود يعني:حركت - چشمه يعني : مهرباني - مرداب يعني : جهل - طوفان يعني:... .

 كاش مي شد زنگ علوم هميشه از آينه ها گفت و، از آب،زنگ جغرافي، از ستاره ،زنگ تاريخ، از بدر.

 كاش مي شد،زنگ رياضي، دنيا را منهاي بدي ها كرد و زنگ ادبيات، شعر حافظ را با لهجه ي سرو، و گويش جاري آب خواند.

 من و شاگردانم،با ستاره ها در يك مدار مي چرخيم.

در خانه ي نقره اي مهتاب،نماز مي خوانيم و مثل خوشه ي گندم،از يك ريشه آب مي خوريم.

و با كوه ها هم سطحيم،با درياها،هم آواز.

 بر بام كلاسمان،انگاربلالي مي خواند.

 و كسي مي گويد:ويعلمهم الكتاب.

 و كسي مي گويد:علم الانسان.

 و كسي مي گويد:انما بعثت معلما.

 تمام انديشه هاي سبزتان زيبا ومستدام باد 

به وبلاگ خانم شریفی خوش آمدید...
ما را در سایت به وبلاگ خانم شریفی خوش آمدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akramesharifia بازدید : 377 تاريخ : يکشنبه 31 تير 1397 ساعت: 2:44